loading...
زندگی
محمدثالثی بازدید : 5 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)


مهارت های زندگیاز كلیات چنین رویدادی كه بگذریم، ازدواج همواره حامل بارهای شادی بخشی از گل، میهمانی، سرور، جشن، زیبایی و تازگی بوده است. به نظر، خبر خوشحال كننده ای می رسد اما در بطن واقعیت های موجود جامعه ما این كالسكه مزین و شادی بخش چگونه از كوچه پس كوچه های درهم، گاه نه چندان شناخته شده و نه چندان مفروش شهر ما می گذرد. تب بالای مشكلات اجتماعی، اقتصادی و تعارض های فرهنگی آنقدر بوده است كه ازدواج در مبارك ترین وجه موجود خود ظاهر شود. اولین و آخرین نسخه ای كه بتواند نسل حجیم جوان را به سرمنزل آرامش و رفاه برساند. در بدو امر چنین دیدی به ازدواج می تواند خیال همه را راحت كند. هر طبقه و رتبه ای به سهم خود مقدمات آن را فراهم می كند. حال از اندك جلوه های مجلل و افسانه ای كه بگذریم تا ازدواج های گروهی، دانشجویی، مسافرتی و یا حتی با تقدیم یك شاخه گل و نبات. هرچه باشد بهتر از این است كه پسرها و دخترهایمان روی نیمكت پارك ها بنشینند و یا همدیگر را در خیابانها ببینند یا حتی در كریدور و حیاط دانشگاه ها به هم صحبتی بپردازند!
از سوی دیگر روند فرزندسالاری موجود، نسخه ناقصی از برداشت مصرف گرایی است كه اینبار در تربیت فرزندانمان به صورت هر آنچه خواست به او بدهید، نمود پیدا كرده است. به طبع، كمترین خلاقیت در برخورد با نیازهای آنان وجود دارد اما ربط این پدیده به ازدواج هم در ختم اولین روابط و نگاه ها به ازدواج حلول پیدا می كند.این مقدمه، خود چكیده ای گذرا از اتفاقاتی است كه از ارتباط عاطفی انسانها گرفته تا مسائل اقتصادی و اجتماعی و تا رسم ازدواج در حال تكرار است. اما ازدواج در حقیقت یك نسخه نیست. ازدواج میوه درختی است كه سالها در ساز و كار رشد و تكوین قرار داشته، سرانجام به این بالندگی رسیده است كه تمام تجربیات و داشته های خود را متبلور كند و از آن بهره ببرد. این روند البته از راه های متفاوتی می گذرد. مهم آن است كه به همان سخن آغازین افلاطون می رسیم:
علم زندگی
اما آیا به راستی در كنار تبلیغ و تشویق برای ازدواج، مهارت های لازم، آموزشها و هم چنین چگونگی برخورد با مشكلات غیرپیش بینی شده از قبل اندیشیده شده است؟جذبه لباس ، رهایی از سلطه والدین و یا جمع كردن جوانان از سطح شهر تا چه اندازه جای خود را به نیازهای تعریف شده و آموزش هایی كاربردی تر داده است. در حقیقت، ازدواج یك خانه دو سر است، بی توجهی و ساده انگاری آنچه گفته شد راه را برای خروج از در دوم آماده می كند و یا انبوهی از مشكلات جدید را پیش روی اقتصاد و هم فرهنگ جامعه می گذارد.نسخه مطمئن در این میان نه ازدواج كه رواج و همه گیری و سازماندهی آموزش مهارت های زندگی به افراد جامعه به ویژه جوانان است. در حقیقت بسیاری از مشكلات خانوادگی كه رشته گسترده ای از تعارضها، اختلافات و مشكلات پیچیده دیگری را در جامعه به وجود می آورد به ناپختگی و عدم وجود كانال واضحی برای آموزش برمی گردد. ارتباط انسانی، مهم ترین مهارت بشر جدید است كه نمود خود را از دستگاه سیاسی جامعه تا زندگی شخصی انسان ها دربرمی گیرد.دكتر عشرت زمانی روانشناس بنابه تحقیقی كه در همین مورد انجام داده می آورد: در یك نمونه آماری ۳۰ نفر از دختران نوجوان و جوان در سنین ۱۶ تا ۲۷ سال به طور تصادفی انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد كه بیشتر افراد در این پژوهش، آمادگی كافی برای ازدواج نداشته و علت مهم آن را عدم آموزش كافی می دانند. اكثر دانسته های دختران از خانواده ها كسب شده است. والدین و سپس دوستان، بیشترین سهم را در آموزش داشته اند. معلمین، مشاوران و مدیران سهم كمتری را از این نظر به خود اختصاص داده اند. با وجود اهمیت كتاب های درسی در نظام آموزشی ایران، تنها تعداد كمی از كتاب های درسی در مقاطع گوناگون تحصیلی به آن پرداخته اند.كاركرد بد زوجها و خانواده ها معلول ناتوانی آنها در حل مسأله است، بدین معنی كه آنها فاقد مهارت های تصمیم گیری برخورد و اقدام در درازمدت هستند. اینگونه همسران یا درگیر الگوهای ارتباطی بی حاصل هستند یا مشكل هایشان در زمینه قصد در برابر تأثیر است. هرچه این مشكل ها شدیدتر باشد احتمال فروپاشی زندگی نیز بیشتر است. و اینكه وجود اختلاف به خودی خود مسأله نیست بلكه واكنش همسران به اختلاف اهمیت دارد. بنابراین طلاق پیامد مستقیم مهارت های نابسنده حل اختلاف است. در نهایت همسران مجموعه ای از الگوهای ارتباطی را میان خود برقرار می كنند و رفتارهای مشكل آفرین صرفاً اجرای همان الگوهایند. الگوهای ارتباطی مانند انزوا، سرزنش و توقع انزوا.یكی از سرفصل های كلیدی مهارت های زندگی، مهارت های ارتباطی است. شكست در برقراری ارتباط و عدم آگاهی نسبت به آن از رایج ترین مشكلاتی است كه وجود دارد. پیگیری های روانشناسی نشان می دهد: ۶۰ درصد مشكلات، ناشی از ارتباط ناقص است. بنابه نظر یك مشاور ازدواج حداقل نصف همه ازدواج های ناموفق به خاطر ارتباط ناقص ایجاد شده اند. ارتباط مؤثر براساس شناخت اندیشه ها، آرزوها، انگیزه ها و احساست است. افرادی كه احساسات قلبی شان را انكار یا فرو می نشانند موفق به برقراری ارتباط مؤثر نیستند و هرگز رابطه دوستانه و صمیمانه را كشف نخواهند كرد.
تأیید شدن یا تأیید كردن، ستایش یا ستایش شدن، پذیرفته شدن یا پذیرفتن مواد اولیه این ارتباط است. 
در واقع این ۳ عامل موجب احساس عزت نفس، آرامش و كاهش تنش های روحی و نرمش رفتار می شود. دكتر زمانی تأیید را تمایل به این باور می داند كه هر شریك زندگی آنچه را احساس می كند به زبان می آورد. ستایش با تأیید تفاوت دارد. ستایش هنر گفت وگو با شریك زندگی است كه بدون تكلف، حس صمیمانه را به طرف مقابل منتقل كند. پذیرش یعنی دوست داشتن شریك زندگی بدون قید و شرط، همانگونه كه هست. تأیید و ستایش هر دو جنبه رفتاری دارد و لازمه آن ایجاد عادات رفتاری خاص است در حالی كه پذیرش، تغییری نهادین در دیدگاه فرد است.این مشاور به نقل از یكی از استادان خود می گوید: زیباترین سیاحتی كه انسان می تواند در عمر خود داشته باشد این است كه از ابراز احساسات خود نهراسد. راحت ترین كار دنیا این است كه آنچه هستیم باشیم و آنچه را احساس می كنیم نشان دهیم و دشوارترین كار دنیا این است كه آنچه دیگران می خواهند، باشیم.وی با اشاره به تحقیق دو روانشناس مشهور استناد می كند كه نشان دادن احساس و در نظر گرفتن زمانی برای گفت وگو با یكدیگر، گوش دادن، ستایش و تمجید و تشویق یكدیگر از روشهای بهبود یك رابطه هستند. لبخند زدن، همانندسازی، همدلی، گوش دادن از شیوه های ابراز محبت بدون كلام هستند. زینت كردن، غذای مورد علاقه دیگری را درست كردن، هدیه دادن، گل دادن، شوخی مهربانی و قدردانی همه از نشانه های ابراز محبت و از راه های افزایش بعد مثبت یك رابطه است. در مورد یك زن، حرف زدن، گل خریدن، خندیدن، گوش كردن، قدردانی از زحمات، درددل كردن و گفتن كلمه دوستت دارم از مهارت های مردان به شمار آمده، همچنین تعریف كردن از كار و مهارت مرد، قدردانی از كارهای حتی كوچك، هدیه دادن و گفتن دوستت دارم از مهارت های زنان نام برده شده.تحقیقی كه تحت عنوان رابطه شیوه های ابراز محبت به همسر با ویژگی های شخصی و دموگرافیك خانواده انجام شده به این نتایج رسید كه زنان بیشتر از شیوه های ابراز محبت نسبت به مردان استفاده می كنند و هر دو شیوه كلامی و غیركلامی را بیشتر از مردان به كار می برند. ابراز محبت به همسر با تعداد فرزندان رابطه معكوس دارد. همچنین با مدت ازدواج رابطه معكوس دارد. بالاترین میانگین ابراز محبت به همسر به سال های زیر ۵ سال از ازدواج و كمترین میانگین به بالای ۱۵ سال از ازدواج برمی گردد. ابراز محبت با همسر با سن رابطه معكوس دارد یعنی بالاترین میانگین مربوط به گروه سنی كمتر از ۳۰ سال و كمترین میانگین به گروه سنی بیشتر از ۵۰ سال برمی گردد.
مهارت های زندگی
در فرآیند آموزش مهارت های زندگی افراد می آموزند كه چگونه با همسر، فرزندان و سایر افرادی كه در تعامل با آنها هستند ارتباط برقرار كنند و برای كسب پایگاه های عاطفی از چه تكنیك هایی در روابط خود بهره گیرند. به جای پذیرش كوركورانه ارزشها یا عناد ورزیدن با آنها، آگاهانه هنجارها و ارزشهای اجتماعی را بررسی كند تا بتواند اصولی ترین روشها را در برخورد با افراد و رویدادهای زندگی انتخاب كند. تأثیر متقابل روح و جسم و توجه توأم به سلامت بدن و روان از اساسی ترین محورهای برنامه آموزش مهارت های زندگی است برخورداری از مهارت های زندگی به فردی كه با فقر و بیكاری روبه روست می آموزد كه چگونه با غلبه بر احساس یأس و ناامیدی و با شناخت قابلیت های خویش رفتار كند. یا به فردی كه گرایش به مواد مخدر دارد می آموزد به جای فرار از واقعیت ها شیوه تفسیر خود از زندگی را تغییر دهد.سهیل ناظم زاده كارشناس ارشد مشاوره معتقد است مهارت های زندگی یعنی انتخاب هدف، تصمیم گیری حل مشكل در ارتباط، افزایش اعتماد به نفس، فنون آرام سازی، مقاومت در مقابل فشارهای غیر منطقی و تأثیر آن بر آسیب شناسی ازدواج. از سوی دیگر وی معتقد است: خانواده ها راه های برخورد با مشكلات را به فرزندانشان آموزش نمی دهند. در محیط های اجتماعی هم آموزش مفیدی ارائه نمی شود. این بی اطلاعی و بی تجربگی در زندگی مشترك و روابط دو جنس، اثرات مخربی می گذارد.
در روبه رویی با مشكلات جوانان خود را شكست خورده حس می كنند. اما واقعیت ورای تصورات شخصی است. آموزش پیش از ازدواج باید از مدارس شروع شود. باید بتوانیم در مدارس جنسیت را توضیح دهیم و آن را از قالب ناشناخته ای كه نوجوانان می خواهند سریع كشف كنند، خارج كنیم. واقعیت ها باید زمانی مطرح شوند. ازدواج در آغاز، آسان به نظر می رسد اما ادامه آن نیاز به یكسری اطلاعات و آگاهی ها دارد.
دكتر احمد احمدی استاد دانشگاه اصفهان با اشاره به تحقیقات خود می آورد: معیارهای انتخاب همسران غالباً وضع ظاهری، وضعیت خانوادگی، شرایط اقتصادی، میزان تحصیلات، قابلیت های ارتباطی وضعیت اجتماعی و عقاید دینی است . ارزیابی این معیارها از طریق پرس و جو از آشنایان، دوستان همسایگان و همكاران به دست می آید. معمولاً در انتخاب، ویژگی فردی و شخصیتی همسر مورد بررسی قرار نمی گیرد. بررسی معیار همسرگزینی در ۲۰۰ دانشجوی اصفهان نشان داد كه معیار داشتن خانواده اصیل در ۹۲ درصد پسران و داشتن تحصیلات دانشگاهی در ۸۸ درصد دختران در درجه اول و خویشاوند بودن ۴ درصد در آخرین درجه بوده است. در نتیجه دانشجویان به عوامل شخصیتی اهمیتی نداده اند. برای یك زندگی مثبت و كارآمد همسران باید مشتركات شخصیتی داشته باشند شامل نیازها، علائق، توانمندیها، استعدادها، پختگی، تحمل، انعطاف پذیری، تفاهم، احترام متقابل، اجتماعی بودن، صداقت، انتقادپذیری، توان حل مسأله، داشتن هدف، آینده نگری، خودباوری و عزت نفس است. اما آنچه معمولاً در خانواده ها باعث اختلاف می شود توجه نكردن به تفاوت های فردی و عوامل شخصیتی، افكار غیرمنطقی، تحریف های شناختی، نداشتن كانال های سالم ارتباطی، ندانستن مهارت های زندگی، گذشته نگری و ندانستن راه و رسم زندگی مشترك و اجتماعی است.از سوی دیگر در حوزه خانواده نیز، سرمایه های فرهنگی زوجها، تعیین كننده اصلی تصورات آنها از زندگی مشترك است، فضاهای فرهنگی روزمره خانوادگی و یا مشغولیات آنها محتوای اصلی سرمایه های فرهنگی خانواده هاست. مشابه بودن یا نزدیك بودن آنها بیشترین تأثیر و مهم ترین عامل اثرگذاری روی تصورات و كیفیت روابط زن و شوهر است. در نهایت مراكز مشاوره باید آموزش هایی به جوانان بدهند كه اشتباهات والدین خود را تكرار نكنند و بر عادات بدی كه در خانواده فراگرفته اند، غلبه كنند. انتظارات واقع بینانه از زندگی به دست آورند و از انتظارات رؤیایی و غیرواقعی دست بردارند و بدانند كه چه انتظاری از خود و همسر خود دارند. این انتظارات بنیان باورهای زندگی را شكل می دهد.آنچه گذشت در حقیقت شمه ای از آنچه بود كه در رهگذر رشد عاطفی انسان ها و بلوغ عقلانی انسانها بایست به دست آید و در سنین كارآمدی انسانها به طور مستقیم تری آموخته شود. اما همین معرفی نیز كافی است تا روشن شود سیاست های تشویقی جوانان به ازدواج بدون نگاه عمیق و درازمدت به پیش نیازهای آن می تواند ازدواج هزاران هزار جوان را به بمب ساعتی در صحنه زندگی خصوصی و اجتماعی ما تبدیل كند كه هر آن پیامدهای ناپختگی، ندانم كاری، هیجان زدگی، شتاب و سرپوش گذاشتن بر مشكلات دیگر را چون دیواری در معرض واژگونی قرار دهد. حال بگذریم از اینكه اقتصاد ازدواج و خانواده در یك منحنی تصاعدی ترسیم می شود اگر این منحنی در مسیر تصاعدی خود با هر مشكلی روبرو شود در نهایت بر سر پایه ریزان آن فرود می آید و این بدترین شكل قضیه است.ما در جهان جدید چاره ای جز پذیرش این نكته نداریم كه باید مهارت های ارتباطی دو جنس را از كودكی به جوانانمان بیاموزیم و هرگونه رابطه متعارف انسانی و طبیعی را به رابطه ای گناه آلود تعبیر نكنیم و بدانیم كه ازدواج مرحله ای از همزیستی انسانهاست كه نیازمند انسانهای بالغ است كه مراحل متعارف پیشین را گذرانده باشند. جهش شتاب آلود از نوجوانی و آغاز جوانی به مرحله سنگین و پیچیده ازدواج، در نهایت مشكلی را حل نخواهد كرد.
محمدثالثی بازدید : 9 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)
اگر چه پایان عمر آدمی کاملاً مشخص نیست و هر لحظه ممکن است مرگ گریبان انسان را بگیرد، اما اغلب با تقریب چندین سال انسان می تواند مابقی عمر خود را تخمین بزند، مجموعه زیر پیشنهادی است برای انجام برخی فعالیت ها قبل از آنکه برای همیشه دنیای مادی را ترک گوییم. در سال ۱۹۰۲، سسیل رودس در بستر مرگ بود و با وجود اینکه تنها ۴۸ سال داشت، عمری بسیار پربار را پشت سر گذاشته بود. او بزرگترین امپراطوری الماس و طلای آفریقای جنوبی را در دست داشت، کیلومترها راه آهن، از میان طبیعت بکر احداث کرده بود و یکی از حاکمان پر قدرت زمان خود بود. او از هیچ به همه چیز رسیده و با این وجود در بستر مرگ زمزمه کرد بود: "کار کمی انجام شد و بسیاری از آن باقی است" منظور او چه بود؟ آیا ممکن است او همچنان به پول بیشتر، املاک وسیع تر یا قدرت فکر می کرده؟ یا می خواسته زمان بیشتری را در دفتر کار خود بگذارند؟ اما باید بدانیم که آنچه در این لحظات آخر به عنوان "کاری که باید انجام می شد" در ذهن افراد نقش می بندد، به کلی متفاوت است. 
شاعر و مبارز آزادی خواه کوبایی، ژوزه مارتی، کارهایی که هر انسانی قبل از مرگ باید انجام داده باشد را نام برد، هیچ اشاره ای به "آزاد سازی یک کشور" نکرد، او سه کار را مهم تر از همه دانست: کاشتن یک درخت، نوشتن یک کتاب و داشتن یک فرزند. این شروعی فوق العاده است، و ما به آن ده مورد دیگر را هم اضافه می کنیم. 
۱) به یک سفر زیارتی بروید 
زیارتگاه شما ممکن است یکی از معابد دینی مانند قدس، رم یا مکه باشد مهم جایی است که انسان خود را بخشی از چیزی بسیار بزرگتر ببیند. آنچه به دست می آید، تجربه ای است بی نظیر که در تماشای اولین قدمهای یک غزال کوچک متجلی می شود. 
۲) محبوب ترین خوراکی را که همیشه به آن فکر می کنید بخورید 
وقتی زمان موعود می رسد، احتمال زیادی وجود دارد که شخص در حالتی نباشد که از تجربه تازه و رویایی در خوردن لذت ببرد، اما اگر از قبل برنامه ریزی کنیم و آن را زودتر امتحان کنیم، بعدها احساس غبن نمی کنیم. اگر غذای مورد نظرتان گران است، به آن به عنوان یک تجربه تکرار نشدنی نگاه کنید شرایط را فراهم کنید و یک بار هم که شده به قیمت آن توجه نکنید. 
۳) قله بلندی را فتح کنید 
امروزه، رسیدن به چنین چشم اندازی بسیار ساده است -حتی برای رسیدن به قله راه و وسیله و در همه جا مکان هایی برای استراحت وجود دارد- اما مقصود ما این نیست. مقصود، صعود بر قله آن چیزی است که همواره از آن وحشت داشته اید و اینکه در زندگی، چشم اندازی تازه بیابید. 
۴) شعری را از بر کنید و آنرا به دیگری بیاموزید 
بهترین استفاده ای که از اشعار حفظ شده به یاد می آید، خواندن آن برای محبوب است و می توانید مطمئن باشید که هیچ چیز نمی تواند بهتر از یک شعر زیبا که زیبا خوانده شود، بر معشوق تاثیر بگذارد. و حفظ اشعاری که بر دل و جان انسان تاثیر بگذارد، حس بی بدیلی است که تنها در اثر درگیر شدن با مفاهیم غنی ادبی به بار می آید. آموختن اشعار کوتاه به کودکان و فرستادن شعری مناسب برای یک دوست، تاثیر بسیار بیشتری از زیباترین کارتهای تبریک دارد. 
۵) یک دشمن سر سخت پیدا کنید 
مقصود از این عبارت، ایستادن در مقابل زورگویی، رو کردن دست دغل بازان و مقابله با یک حریف بر سر به دست آوردن جایزه است. انسان باید در زندگی چیزی را آنقدر محترم و گرامی بداند که به خاطر حفظ آن کسی را تا حد جنون خشمگین کند. یک دشمن به شما کمک می کند تا خود را بشناسید. 
۶) شخصی را که بر ما بدی روا داشته، ببخشاید 
کاملاً واضح است، به همین سادگی 
۷) با چشمان خود ببینید که زمین گرد است 
بهترین راه، شروع سفری دریایی است به طوری که از یکی از اقیانوسها شروع کنید و به رفتن ادامه دهید تا دوباره به جای اول برسید. اما راه ارزان تر آن سفر به قطب شمال و گذراندن شب در آغاز انقلاب تابستانی (آغاز طولانی ترین روز سال) بر روی مدار قطب شمال است. در آنجا به چشم خود خواهید دید که خورشید مسیری دایره ای را بر روی افق می پیماید. 
۸) با کسی که دوستش دارید به دیدار مجموعه ای از آثار بسیار مشهور هنری بروید 
در جهان ارتباطات، همه ما با تصاویر آثار مشهور هنری آشنا هستیم، اما دیدن آنها از نزدیک، چیز دیگری است. تماشای شکوه رنگها و طرح هایی که بارها آن را در چاپ های بد، تصاویر تلویزیونی و هزاران جای دیگر، غیر از جای اصلی آن، دیده ایم. تجربه ای است توصیف نشدنی که تاثیر آن تا سالها بر ذهن و دل باقی می ماند. 
۹) بر نیروی جاذبه غلبه کنید 
بله، این اجتناب ناپذیرترین نیروی زمین است. اما به یاد آوردن یک حرکت طغیانی بر علیه این نیرو، حتی در بستر مرگ لبخند بر لب انسان می آورد. مثلا عبور از پلی بر روی رودخانه یا پرواز تجربیاتی هستند که می توان در داخل جو زمین به آن دست یافت. به یاد داشته باشید که این پرواز خاطره انگیز را با افرادی کار کشته انجام دهید. 
۱۰) به شخص دیگری کمک کنید تا آنچه را شما از قادر به انجامش نشده اید را انجام دهد 
شاید این چیز یکی از موارد موجود در این فهرست باشد، شاید سفری باشد که همیشه آرزوی رفتن به آن را داشته اید و به دلایلی رفتن به آن ممکن نشده است یا داشتن لوازم مدرسه ای که در زمان شما بسیار کمیاب و گران بوده است. بالا رفتن سن، محدودیت های خاص خود را به دنبال دارد، اما بزرگ سالی، دانایی و امکانات مالی بیشتر را به همراه دارد. زمانی که انجام آرزویی برای خودتان دیر شده است، امکان تحقق آنرا برای دیگری فراهم کنید.

محمدثالثی بازدید : 2 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)

جامعه ای که شبیه هیچ کجا نیست!

صحبت از جامعه ایرانی، صحبت از جامعه‌ای منحصربه‌فرد‌‌ است که وقتی د‌‌ر آن تامل می‌کنید‌‌ مثال مشابهی برای آن د‌‌ر جای د‌‌یگر نمی‌یابید‌‌. چنین توصیفی قطعا منحصر به جامعه ایرانی نیست. به‌رغم تلاش من و شما و بسیاری د‌‌یگر برای این‌که این جامعه را رونوشتی برابر اصل جامعه یا جوامع د‌‌یگری تعریف یا تلقی کنیم، چنین رویکرد‌‌ و انتظاری هرگز ره به جایی نخواهد‌‌ برد‌‌. د‌‌یر زمانی است که نظریه‌پرد‌‌ازان تحولات اجتماعی از این ساد‌‌ه‌اند‌‌یشی که جوامع همگی د‌‌ر جریان توسعه‌ای با «یک خط ممتد‌‌ فرضی» پیش‌روند‌‌ه رد‌‌یف شد‌‌ه یا خواهند‌‌ شد‌‌، د‌‌ست برد‌‌اشته‌اند‌‌ و حتی به جای بکارگیری برچسب «تکامل»، از واژه‌هایی چون «تطور» بهره می‌برند‌‌ مباد‌‌ا تصور غلط طی مسیر تکاملی جوامع به سمتی «الزاما بهتر یا کامل‌تر» د‌‌ر مسیر متحول شد‌‌ن شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع د‌‌ر ذهن‌ها شکل گیرد‌‌. جامعه ایرانی نیز با تمام تنوع موجود‌‌ از نظر قومیتی، زبانی، مذهبی و سایر د‌‌سته‌بند‌‌ی‌های ممکن از این د‌‌ست، مد‌‌ام د‌‌رحال تغییر و د‌‌گرگونی است، د‌‌گرگونی‌ای که خود‌‌ را د‌‌ر قالب اید‌‌ه‌ها، رفتارها، باورها، هنجارها و «سبک‌های زند‌‌گی»‌ای که مد‌‌ام نو می‌شوند‌‌، متبلور می‌کند‌‌. واقعیت این است که سبک زند‌‌گی جوان ایرانی امروز، سبک زند‌‌گی جوان هیچ کشور د‌‌یگری نیست، کما این‌که سبک زند‌‌گی همین جوان ایرانی متعلق به هیچ نسل پیشینی هم نیست! وضع مورد‌‌ مطالعه ما، وضع امروز و این‌جاست و ویژگی‌هایش د‌‌رحال شد‌‌ن و شکل‌گیری است، آن هم د‌‌ر جریان انتخاب‌ها و آزمون و خطاها و ارزیابی‌ها و طرز تلقی‌های امروز افراد‌‌ی که انواع متغیرهای اقتصاد‌‌ی، سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی بر آن تأثیرگذار مستقیم و غیرمستقیم‌اند‌‌. نسخه صاد‌‌ر کرد‌‌ن، برای این پد‌‌ید‌‌ه د‌‌رحال شد‌‌ن و منحصربه‌فرد‌‌، برخلاف تصور برخی که ساد‌‌ه‌انگارانه به این پد‌‌ید‌‌ه پیچید‌‌ه می‌نگرند‌‌، بس کار د‌‌شوار و ناشد‌‌نی‌ای است. نهایت کاری که بتوان کرد‌‌، تلاش برای شناخت و نزد‌‌یک شد‌‌ن به تصوری نزد‌‌یک به آن چیزی است که «د‌‌ر حال شد‌‌ن و شکل‌گیری» است،د‌‌رحال شد‌‌ن منحصربه‌فرد‌‌ امروز و این لحظه آن! معیار ارزش‌گذاری برای این‌که روند‌‌ این تغییرات و د‌‌گرد‌‌یسی که امروز شاهد‌‌ آن هستیم، خوب یا بد‌‌، مطلوب یا نامطلوب برآورد‌‌ شود‌‌، برحسب نوع نگاه و ذهنیت تک‌تک افراد‌‌ی که نگاهی نقاد‌‌انه به وضع موجود‌‌ د‌‌اشته باشند‌‌، تفاوت پید‌‌ا می‌کند‌‌ و بسته به این‌که او خود‌‌ کیست و از کد‌‌ام منظر می‌نگرد‌‌، تنوعی بی‌حساب را د‌‌ر بر می‌گیرد‌‌ و آن‌جاست که مبحث نگاه سلیقه‌ای و نگاه ارزشی معطوف به ارزش‌های ویژه را به پیش می‌کشد‌‌. چنین نگاهی، معطوف به امر د‌‌اوری و قضاوت است یعنی همان که از نگاه شیخ عارف، امری مذموم تلقی شد‌‌ه است که: «د‌‌اوری کافری است»! آن‌جاست که پس جای عجب نیست که، «هر کسی از ظن خود‌‌ شد‌‌ یار من»! چنین نگاه هنجاری و د‌‌ستوری، قد‌‌ و قواره‌ها را مد‌‌ام برحسب معیارهای خود‌‌ مطلوب یا نامطلوب می‌یابد‌‌ و به راحتی خط‌کشی و مرزبند‌‌ی می‌کند‌‌ و براساس همین د‌‌اوری‌ها حکم‌هایی صاد‌‌ر می‌کند‌‌ و حکم‌هایی را نیز عجولانه به اجرا می‌گذارد‌‌!

محمدثالثی بازدید : 2 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)

عشق در انسان اثری مانند مواد مخدر دارد و می‌تواند در کاهش درد نقش زیادی داشته باشد.به گزارش دیلی‌میل، محققان دانشگاه استنفورد اعلام کردند احساسات شدید وعشق زیاد می‌توانند مانند مسکن‌های قدرتمند عمل کند.
برای مثال زمانی که به انسان‌ها تصاویر افراد علاقه آن‌ها نشان داده می‌شود احساس درد در آن‌ها بسیار کاهش پیدا می‌کند. این تصاویر باعث فعال شدن پاسخ احساسی در مغز می‌شود که با انگیزه و پاداش نیز مرتبط است.

پروفسور شان مکی از دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا در این باره گفت: زمانی که انسان‌ها احساس 
عشق و علاقه را تجربه می‌کنند، تغییرات زیادی در روحیه آن‌ها به وجود می‌آید که تجربه آن‌ها از درد را تغییر می‌دهد. محققان معتقدند فهم شیوه‌ای که عشق می‌تواند روی انسان تاثیرگذار باشد راه را برای ساخت متدهای جدید برای کاهش درد هموار می‌کند.

آرتور آرون یک 
روانشناسی در دانشگاه نیویورک در این باره گفت:عشق باعث فعال شدن همان قسمت‌هایی از مغز می‌شود که در هنگام مصرف داروهای مسکن به کاهش درد منجر می‌شود. زمانی که شما در مورد فرد مورد علاقه خود صحبت می‌کنید همان قسمت‌هایی از مغز شما فعال می‌شوند که در زمانی که شما یک جایزه بزرگ را می‌برید و یا مواد مخدر مصرف می‌کنید شروع به کار می‌کنند.

محققان برای بررسی اثر
عشق روی زندگی انسان تحقیقاتی را روی زوج‌هایی آغاز کردند که نزدیک به ۹ ماه از آشنایی آن‌ها می‌گذشت. این مدت فاز اولیه روابط عاشقانه محسوب می‌شود و معمولا شدت زیادی دارد. در این دوره معمولا انسان‌ها بسیار پرانرژی و شاد هستند و بسیار در موردعشق خود فکر می‌کنند.

در این مطالعه در دست هر کدام از این افراد یک شبیه‌ساز گرمایی که با کمک کامپیوتر کنترل می‌شد قرار داده شد که می‌توانست باعث بروز درد در انسان شود. در مقابل هر کدام از این افراد تصویری از فرد مورد علاقه آن‌ها قرار داده شد که در حین انجام آزمایش می‌توانستند به آن نگاه کنند. به نظر می‌رسد
عشق و علاقه باعث تغییر فعالیت قسمت‌هایی از مغز می‌شود و باعث می‌شود احساس درد در طول مسیر نخاعی انسان متوقف شود. درست همین حالت در هنگام استفاده از مواد مخدر در بدن انسان دیده می‌شود.

دکتر پاول گیلبرت عصب شناس از دانشگاه دربی در این باره به بی‌بی‌سی گفت: رابطه بین احساسات و درک و دریافت انسان از درد کاملا واضح و مشخص است. به عنوان یک مثال دیگر می‌توان به یک بازیکن فوتبال اشاره کرد که از درد شدید رنج می‌برد اما به خاطر تحریک احساساتش در نواحی خاصی از مغز تمایل دارد به بازی خود ادامه دهد.

البته احساس
 عشق و علاقه شدید فقط در مراحل اولیه آشنایی اثر بسیار زیادی دارد، اما در مراحل بعدی در طی یک رابطه عشق شدید می‌تواند به احساساتی مانند آرامش و خوشبختی تبدیل شود که آن‌ها نیز به نوبه خود در کاهش احساس درد موثر هستند.

به همین دلیل است که انسان‌های تنها و افسرده معمولا آستانه تحمل درد پایینی دارند و با کوچک‌ترین ناملایمات روحیه خود را می‌بازند و یا در مقابل مشکلات مقاومت پایینی از خود نشان می‌دهند.

مطالعات قبلی نیز نشان داده بود
عشق و علاقه در انسان اعتیاد آور است. دانشمندان معتقدند دلیل اصلی دشوار بودن جدایی و شکست عشقی نیز همین عامل است. تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که دچار این حالت می‌شوند مشابه با اشخاصی هستند که برای ترک اعتیاد تلاش می‌کنند.

دکتر هلن فیشر از دانشگاه راتگرز که این تحقیقات را انجام داده است در این باره گفت:
 عشق مانند اعتیاد است. احساس علاقه می‌تواند مانند یک اعتیاد قدرتمند در بدن انسان شکل بگیرد و به این ترتیب جدایی تاثیرات بسیار مخربی روی ذهن و روان انسان‌ها دارد.

فیشر و همکارانش مغز ۱۵ داوطلب را که به تازگی دچار شکست عاطفی شده بودند اسکن کردند. این افراد با وجود پایان یافتن زندگی مشترکشان هنوز هم به همسر خود علاقه داشتند. به طور متوسط این افراد دو سال با همسر خود زندگی کرده بودند و تقریبا ۲ ماه بود که از او جدا شده بودند.

بررسی‌ها نشان داد که این افراد ۸۵ درصد از اوقاتی را که در بیداری هستند به همسر خود فکر می‌کنند و قسمت‌هایی از مغز آن‌ها فعال است که با مصرف مواد مخدر فعال می‌شود.
عشق و علاقه تاثیر بسیار بنیادی در انسان دارد و حتی می‌تواند زندگی یک شخص را به طور کامل متحول کند.

محمدثالثی بازدید : 5 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)
حذف می کنم آدم ها را

 آدم های خوش بی ادب و بی مزه را

به همراه آنهایی که زانوی غم بغل کرده اند و خودشان هم نمی دانند از دنیا چه می خواهند .

همین طور عصا قورت داده هایی را که پیششان خندیدن جرات زیادی می خواهد

آدم هایی را که بدی افتخارشان است و خوبی را مسخره می دانند و افسانه

سر هم کلاه می گذارند و به اسمش را زرنگی می گذارند

همین طور آدم هایی که خوبند تا دیگران تاییدشان کنند و به این فکر نمی کنند که هیچ خوبی به تایید دیگری نیاز ندارد.

تو خیالشان از همه سرند و هر که موفق شده حق آنها را خورده

نه هوش داشته و نه ذره ای فهم ، نه اصلا آدم بوده

و حیف آنها که با همه درک و فهم از او کم آورده اند

و آدم هایی را که تنها برای داشتن نگاهی اندکی متفاوت تر به دنیا در همه به دیده ی تحقیر می نگرند.

باز هم می گردم

حذف می کنم تک تک آنهایی را که یک عمر از ته دل دوستشان بودم اما از ته دل با من نبودند

حذف می کنم آدم ها را

من می مانم و یک خالی بزرگ

پاهایم را دراز می کنم و نفس راحتی می کشم

حذف می کنم آدم ها را

منی که حذف شده ام سالهاست

محمدثالثی بازدید : 4 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)

رهایی در راستگویی است. این جمله را همه آدم‌هایی که با دیگران مراوده می‌کنند قبول دارند. کسی که راستگوست دوست‌داشتنی هم هست و همه می‌دانند چگونه با او رفتار کنند. حالا اگر این راستگویی را زیر یک سقف ببریم، شیرین‌تر هم می‌شود. وقتی زن و شوهری با هم یک‌دل و یک‌زبان می‌شوند، زندگی آن‌قدر دوست‌داشتنی می‌شود که در سایه‌ی امن آن می‌شود با خیال راحت گذران عمر کرد.

راستگویان را چگونه بشناسیم؟

اگر بخواهیم خود را بیازماییم و بدانیم که راستگو هستیم و بر منش و روش راستگویان هستیم یا راستگویی را در دیگران بجوییم، می‌توانیم از نشانه‌هایی که قرآن بیان داشته بهره ببریم. این نشانه‌ها به ما کمک می‌کند تا راستگویان راستین را از دروغگویان شناسایی کنیم و در دام حیله‌های آنها نیفتیم. نخستین نشانه‌ی راستگویی تطابق قول و عمل شخص است. اگر گفتار شخص با رفتار وی مطابقت نداشت، وی را باید از دروغگویان یا دست کم کسانی دانست که راستگو نیستند؛ بنابراین نمی‌توان در برابر ایشان متواضع بود و آنان را الگو قرار داد و خود را مرید ایشان دانست. این مساله را می‌توان با نگاهی به اعمال آنان به دست آورد. اصولا کسانی که اهل راستگویی هستند برای مردم دل می‌سوزانند و برای رهایی مردم تلاش می‌کنند و آنان را از اسارت و بندگی و بردگی رهایی می‌بخشند. از این‌روست که اهل انفاق هستند و می‌کوشند تا با کمک‌های مالی خویش دیگران را از بند بردگی برهانند. بنابراین اگر موردی دیده شد که شخص می‌کوشد تا مردم را برده و بنده‌ی خود کند، در حقیقت او فریبکار است؛ از این رو راستگویان اهل انفاق و کمک به دیگران و انسان‌های نوعدوستی هستند که دستگیر هر در راه مانده‌ای هستند و در فکر کمک به حاجتمندان، فقیران، یتیمان و ناتوانان هستند و به آخرت ایمان داشته و نماز را به پا می‌دارند و زکات مال خویش را می‌پردازند و اهل وفای به عهد هستند. (سوره‌ی بقره)‌

افراد راستگو خویشان را دوست داشته و به هر شکلی به آنان کمک می‌کنند. اصولا راستگویان اهل اخلاص هستند و در انجام وظایف عبادی و اجتماعی و اخلاقی خویش کوتاهی نمی‌کنند و با تحمل مشکلات و رنج‌ها آن را انجام می‌دهند. آنها در اندیشه و اعتقاد خویش با برهان و دلیل هستند و این مسأله خود مهم‌ترین دلیل بر راستگویی ایشان افزون بر صدق در عمل آنان است. با توجه به این نشانه‌ها، انسان به سادگی و آسانی می‌تواند راستگوی واقعی و راستین را از راستگویان مدعی و دروغین بازشناسد. بنابراین نباید برخی اعمال گروهی فریبکار موجب شود تا در دام آنان افتیم. برخی با شواهد ظاهری می‌کوشند تا مردم را فریب دهند که اصولا نباید برخی از رفتارهای ظاهری مبنا و ملاک داوری قرار گیرد.

راستگویی در روایات

راستگویی واقعا معجزه می‌کند؛ چون کسی که راستگوست، نگاه‌ها را به سمت خود می‌چرخاند و اعتماد دیگران را به خود جلب می‌کند. در این میان اساس زندگی انسان کار گروهی است و هنگامی کار گروهی امکان‌پذیر است که افراد گروه نسبت به یکدیگر اطمینان داشته باشند و اطمینان در صورتی حاصل می‌شود که صداقت و امانت در میان افراد گروه حاکم باشد. در روایات آمده است: یکی از یاران پیامبر صلى الله علیه وسلم از این که گرفتار گناه می‌شود، به پیامبر صلى الله علیه وسلم گلایه برد و خواستار راهنمایی آن حضرت شد. پیامبر صلى الله علیه وسلم به وی می‌فرماید: دروغ نگو! آن شخص گفت: همین؟! پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمود: همین و بس. مرد رفت و در برابر امری قرار گرفت که گناه بود و چون خواست آن را مرتکب شود، گفت اگر پیش پیامبر رفتم و گفت این کار را کردی، چه بگویم؟ دروغ بگویم. من که وعده داده‌ام دروغ نگویم. چند مسأله‌ی دیگر نیز رخ داد و او برای این که به پیامبر دروغ نگوید از ارتکاب آن خودداری کرد. این گونه است که رفتار خود را اصلاح کرد.

راستگویی در قرآن

قرآن در آیات ۷۰ و ۷۱ سوره‌ی احزاب به تأثیر و کارکرد راستگویی مؤمنان در گفتارشان اشاره کرده و آن را سبب اصلاح اعمال آنان می‌داند. از این رو فرمان می‌دهد برای این که اعمال آنها به اصلاح گراید، همواره گفتار خالی از هرگونه شائبه‌ی دروغ و لغو بگویند و سخنی را بر زبان آورند که ظاهر آن با باطن آن موافق باشد. در آیات ۲۰ و ۲۱ این سوره صداقت و راستگویی موجب تسلیم شدن شخص در برابر دستورهای خداوند و آموزه‌های وحیانی آن به شمار می‌رود. بنابراین کسانی که اهل صداقت و راستی هستند کسانی هستند که در برابر آموزه‌های وحیانی تسلیم‌اند و هرگز بر خلاف آن عمل نمی‌کنند و رفتارشان همواره در چارچوب آموزه‌های دینی است و گامی‌ بر خلاف آن برنمی‌دارند. اصولا رستگاری جز با راستگویی امکان‌پذیر نیست و کسی که دروغ می‌گوید و ظاهر کلامش با باطن آن موافقت ندارد و بر خلاف واقع سخنی را بر زبان می‌راند، نمی‌تواند امید به رستگاری داشته باشد. خداوند در آیه‌ی ۱۱۹ سوره‌ی مائده می‌فرماید: «روز قیامت تنها کسانی رستگار می‌شوند و از آتش دوزخ رهایی می‌یابند که راستگو باشند. امروز روزی است که تنها صدق و راستی راستگویان است که به فریاد ایشان می‌رسد و سربلند و پیروز از آزمون دنیا بیرون می‌آیند.»

در حقیقت کسانی که راستگویی را منش و روش خویش قرار داده‌اند و در هر حال و مقامی ‌راستگویی می‌‌کنند و سخنی به دروغ بر زبان نمی‌رانند در قیامت از راستگویی خویش بهره‌مند می‌شوند.

محمدثالثی بازدید : 4 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)
  • تاثیر مهربانی بروی سلامتی...

  • مهربانی حسی توام با توانگری و رضایت به زندگی ما می بخشد، و امتیاز دیگر آن ارتقای سلامتی و طول عمر ما است. پاول پیرسال، دکتر روانشناس که در هاوایی زندگی می کند، در کتاب خود با نام نسخه لذت می نویسد:
  • "تحقیقات جدید نشان مییدهد که یکی از لذت بخش ترین اعمال انسانی، سلامت ترین کاری است که می توانید در حق خود و دیگران انجام دهید. حس مهربانی عاری از نفس پرستی، فواید بسیار عالی بر سلامتی خواهد داشت."
  • دکتر لاری دوسِی در کتاب خود بانام معنا در پزشکی به ما میگوید، "نوعدوستی مثل دارویی جادویی عمل می کند؛ هم تاثیراتی مثبت بر فردی که کمک را انجام می دهد خواهد داشت، و هم بر فردی که کمک را دریافت می کند. حتی می تواند واکنش های سالمی نیز در فردی که دور ایستاده و این کمک را نظاره می کند، ایجاد می کند."
  • تحقیقات بسیار زیادی انجام گرفته است که تاثیرات مثبت مهربانی را بر سلامتی به اثبات می رساند (هم از نظر فیزیولوژیکی و هم روحی). تحقیقات دیگری نیز در دست انجام است و چندین و چند کتاب نیز در مورد تاثیرات مثبت مهربانی بر سلامتی به چاپ رسیده است. تحقیقاتی که از سال 1988 تاکنون انجام گرفته در کتاب نیروی شفابخش نیکوکاری نوشته آلِن لوک گردآوری شده است. لوک هر زمان که کار نیکی انجام می داد یا به دیگران کمک می کرد، حس لذت و سلامتی عمیقی در خود حس می کرد. در ابتدا این احساسی بود که به تنهایی تجربه می کرد اما کم کم از دیگران نیز در مورد تاثیرات مثبت کمک کردن به دیگران چیزهایی می شنید. این مسئله باعث شد وی بیشتر در مورد این پدیده نهانی که به نظر می رسید تاثیراتی جادویی در خود داشته باشد به تحقیق و بررسی بپردازد.
  • فوایدی که در این کتاب برای کمک کردن ذکر شده است، عبارتند از:
  • • داشتن دیدگاهی خوش بینانه تر و خوشنودتر.
  • • ارتقاء حس سلامتی.
  • • ایجاد حس نشاط و رضایت.
  • • افزایش سطح انرژی بدن.
  • • ایجاد حس سلامتی.
  • • کاهش حس تنهایی، افسردگی و ناتوانی.
  • • تقویت حس ارتباط با دیگران.
  • • تقویت حس آرامش و آسایش.
  • • افزایش طول عمر.
  • • کنترل بهتر وزن بدن.
  • • بهبود بیخوابی.
  • • تقویت سیستم ایمنی بدن.
  • • کاهش درد.
  • • افزایش گرمای بدن.
  • • سلامت سیستم قلبی-عروقی بدن (کاهش فشار خون بالا، تقویت گردش خون، کاهش بیماری های کرونری قلب).
  • • کاهش اسید معده اضافی.
  • • کاهش نیاز به اکسیژن.
  • • بهبود ورم مفاصل و آسم.
  • • ریکاوری و بهبودی سریعتر از اعمال جراحی.
  • • کاهش فعالیت سرطان در بدن.
  • شایان ذکر است که این تاثیرات، بارها و بارها به اثبات رسیده است. پیرسال وقتی تاثیرات مثبت مهربانی را با عنوان تاثیرات ایمنی بخش و شفابخش می نامید، اغراق نمی کرده است.
  • یکی از شرکت کننده های تحقیقات لوک اینطور می گوید: "چند ماه پیش آنقدر استرس داشتم که به زور می توانستم شبانه روز چهار ساعت بخوابم و انواع و اقسام دردها هم به سراغم آمده بود. داروهای ضد افسردگی و ضداضطراب را امتحام کردم، اما هیچ بهبودی حاصل نشد. بعدها فهمیدم که این عشق است که واقعاً شفابخش است. وقتی کارهای مثبتی برای دیگران انجام می دادم، واکنش مستقیمی در وضعیت جسمی من به وجود می آمد. الان دیگر خیلی راحت شب ها می خوابم و آرامشی نیز در کل بدنم به وجود آمده که با وضعیت سابقم قابل مقایسه نیست. بیشتر دردهایم هم از بین رفته است."
  • افرادیکه از تاثیرات مثبت مهربانی آگاهند، از آن بعنوان وسیله ای برای حفظ و کنترل سلامتی خود استفاده می کنند. مهربانی برای کنترل فشارخون بالا، از بین بردن سردرد، کاهش درد کمر، و بهبودی تقریبی ورم مفاصل استفاده می شود، و خیلی از افراد هم از آن برای از بین بردن افسردگی و مشکلات روحی-روانی خود استفاده میکنند. اما کمک کردن به دیگران چطور می تواند چنین تاثیرات مثبتی داشته باشد؟ یکی از دلایل آن می تواند این باشد که کمک کردن به دیگران تا قسمتی ذهن ما را از مشکلاتمان فارغ می کند (استرس را کاهش می دهد) و باعث می شود به افراد دیگر هم فکر کنیم.
  • دکتر هربرت بنسون، متخصص قلب شناسی در دانشگاه هاروارد که بیش از 30 سال در تحقیقات علمی شرکت داشته است، به ما می گوید که وقتی ما به دیگران کمک میکنیم باعث می شود خودمان را فراموش کنیم. دلیل دیگر این است که وقتی مهربانی می کنیم، بدنمان با ایجاد یک حس خوب که اعتماد به نفس و سلامت ما را ارتقاء می دهد، به ما پاداش می دهد. این واکنش وقتی بدن مواد شیمیایی به نام اندورفین می سازد، تحریک می شود. این اندورفین ها موادی طبیعی شبه مورفین هستند که حس آرامش در ما ایجاد می کند. علاوه بر ایجاد این حس خوب، به کاهش شدت پیامهای درد که به مغز فرستاده می شود نیز تاثیر دارند.
  • برای سود بردن از تاثیرات مثبت مهربانی بر سلامتی، لازم نیست حتماً کارهای بزرگ انجام دهیم. درواقع، ثابت شده است که کارهای خیلی کوچک، ساده و معمولی نیز می تواند سلامت جسمی شما را ارتقاء بخشد. همچنین نشان داده شده که همین کارهای کوچک و پیش پا افتاده می تواند با تاثیرات منفی اتفاقات و رویدادهای استرس زا مقابله کند، حال هرچقدر که این تاثیرات عظیم باشد. پس باانجام کمک هایی هرچند کوچک می توانیم سلامتی جسمیمان را تضمین کنیم.
  • دکتر پاول پیرسال درمورد فقدان لذت و شادی در زندگی هشدار می دهد. علت فقدان شادی و نشاط در زندگی چیست؟ طبق گفته های پیرسال، ناتوانی در کنترل سرنوشتمان و حس آسیب پذیری که به وجود می آورد، و همچنین ناتوانی در تشخیص اینکه ناراحتی های جسمی و اجتماعی با هم در ارتباط است، دلیل آن است. پاسخ چیست؟ این است که با خودمان، دنیا و مردم اطرافمان آشتی کنیم.
  • وقتی انتخاب می کنید که فرد مهربانتری باشید، نه تنها سلامت خودتان را ارتقاء میدهید، بلکه سلامت افرادیکه با آنها ارتباط برقرار می کنید را نیز تقویت می کنید. مهربانی شما تاثیرات چند جانبه ای دارد. این مهربانی حتی می تواند بر افرادیکه شاهد آن هستند نیز تاثیر گذاشته و در آنها نیز احساسی خوب ایجاد کند. وقتی انتخاب می کنید که فرد مهربانتری باشید، تغییرات مثبتی در اجتماع و دنیای اطراف خود ایجاد خواهید کرد.
  • همانطور که قبلاً هم ذکر کردیم، عمل کمک کردن یاد خدمت رسانی به دیگران، نشان دادن مهربانی، نوعدوستی و از این قبیل، این توانایی را دارد که تاثیراتی نیرومند بر سلامت ما بگذارد. البته باید مراقب باشید که به خاطر عمل نیکتان انتظار پاداش نداشته باشید، در اینصورت فوایدی که این عمل خیر بر شما خواهد داشت از بین میرود. اگر برای کارتان انتظار چیزی نداشته باشید، دیگر دچار ناامیدی نخواهید شد. برای مثال، اگر در رانندگی به اتومبیل کناریم حق تقدم بدهم، و انتظار داشته باشم که او این عمل مهربانانه من را متوجه شود، اگر فرد مقابل از کارم قدردانی نکند، ممکن است همین کار نیک در من ایجاد عصبانیت و خشم کند. اما اگر توقع دریافت واکنشی مثبت نداشته باشم، و درعوض آن را دریافت کنم، آنوقت است که کارم تاثیری مثبت بر سلامتیم خواهد گذاشت.
  • مهربانی خصیصه ای است که نه تنها بر خودم بلکه بر اجتماع اطرافم هم تاثیری مثبت خواهد داشت. آلن لوک می گوید، "علم جدید که تاثیرات مثبت کمک به دیگران را بر سلامتی به اثبات می رساند، این قدرت را دارد که نه تنها بر سلامتی خود افراد، بلکه بر سلامتی کل جامعه تاثیرگذار باشد."
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 504
  • کدهای اختصاصی